کدبانو

روزمرگی یک بانو

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۳ مطلب با موضوع «داستان کوتاه» ثبت شده است

چوپانی گله را به صحرا برد به درخت گردوی تنومندی رسید.


از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشغول شد که ناگهان گردباد سختی در گرفت، خواست فرود آید، ترسید. باد شاخه‌ای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف می‌برد.


دید نزدیک است که بیفتد و دست و پایش بشکند.


در حال مستأصل شد...


از دور بقعه امامزاده‌ای را دید و گفت:


fatima jafari
۲۱ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


🌹حقیقت زندگی...🌹


روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویان گفت: "امروز می‌خواهیم بازی کنیم.!"

سپس از آنان خواست که فردی به صورت داوطلبانه به سمت تخته برود.

خانمی داوطلب این کار شد. استاد از او خواست


fatima jafari
۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
. موسی علیه السلام درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده گفت ای موسی دعا کن تا خدا عزّوجلّ مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که باز آمد از مناجات مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده گفت

fatima jafari
۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر